کد مطلب:304399 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:220

انسان، بین دو راز بزرگ
انسان از كجا آمده و چرا آمده، پرسشی است كه تا كنون هیچ متفكّر و مكتبی پاسخ درست و منطقی بدان نداده است، مگر با سفسطه بازی. انسان، بین دو راز بزرگ، زندگی می كند و هیچ انسانی نمی تواند از این دو مسئله دوری گزیند؛ و امری كه هیچ گاه دگرگون نخواهد شد، همین موضوع قرار گرفتن انسان بین این دو مجهول است و اینكه ما از كجا آمده ایم و به كجا می رویم، یك مسئله بغرنج فلسفی است:


از كجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟

به كجا می روم آخر، ننمایی وطنم؟


مانده ام سخت عجب كز چه سبب ساخت مرا

یا چه بوده است مرادِ وی از این ساختنم؟


پاسخ ساده آن، این است كه ما از عالم روح آمده ایم و به عالم روح نیز باز می گردیم:

اِنَّالِلَّهِ وَاِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ. [1] ما ازآنِ خداوندهستیم و به سوی او باز می گردیم.


از رحمت آمدند و به رحمت روند خلق

مِنْ رحمةٍ بدا و اِلی رحمةٍ یؤل


خلقان همه بر فطرت توحید زاده اند

این است سرّ عشق كه حیران كند عقول


صدر المتألّهین، فیلسوف نامبردار اسلام می گوید: «انسان، به طور طبیعی رو به سوی كمال دارد و فطرتاً می خواهد به مبدأ فعّال نزدیك شود و آن كمال درخور شأن آدمی در این دنیا (جهان مادّی) نصیبش نخواهد شد. تنها در عالم آخرت كه منتهی الیه حركت و نهایی ترین مقصد اوست، این منظور حاصل می شود و این سلوك، به سوی كمال به پایان می رسد. بنابراین، به طور قطع، همان طور كه آدمی جمیع مراحل تكامل را كه در قلمرو حركت جوهری و فطری قرار دارد، از قبیل جماد بودن و نبات بودن و حیوان بودن، طی نموده تا به مرحله انسانیّت رسیده است، ناگزیر متوجّه جهان دیگری خواهد شد و از قوّه به فعلیّت ارتقا یافته، از دنیا به آخرت قدم می نهد و در پایان حركت خویش، بر مولا و سرور خود كه منتهی الیه حركت و غایت الغایات و نهایتِ آرزوی اوست، وارد می شود؛ همان طور كه خدای تعالی فرموده:

«یَا اَیُّهَا النَّاسُ اِنْ كُنتُمْ فی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَاِنَّاخَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ...؛ [2] ای مردم! اگر درباره بر انگیخته شدن در شك اید پس [بدانید] كه ما شما را از خاك آفریده ایم، سپس از نطفه؛ سپس از علقه؛ آنگاه از مضغه؛ دارای خلقت كامل و [احیاناً] خلقت ناقص، تا [قدرت] خود را بر شما روشن گردانیم». [3] .


[1] سوره بقره، آيه 156.

[2] سوره حج، آيه 5.

[3] الأسفار الأربعه، ج 9، ص 159.